در سال ۶۰ هجری قمری، روزهایی که مکه آماده برگزاری مراسم حج بود، کاروانی آرام و بیسروصدا از این شهر مقدس خارج شد؛ کاروانی که در رأس آن، سید و سرور آزادگان، امام حسین علیهالسلام، قرار داشت. او حج را ناتمام گذاشت، لباس احرام را کنار زد و به جای طواف خانه خدا، راهی سفر خون و شهادت شد.
امام حسین (ع) تصمیم گرفت به سوی کوفه حرکت کند؛ شهری که نامههای زیادی از آنجا برایش آمده بود. مردم کوفه از او خواسته بودند تا بیاید و رهبری آنها را بر عهده بگیرد، چون از ظلم یزید خسته شده بودند.
اما امام فقط برای حکومت یا قدرت قیام نکرده بود. او برای اصلاح جامعه، زنده نگه داشتن دین، و ایستادن در برابر فساد و ظلم به پا خاست. خودش به روشنی فرمود:
> «من برای اصلاح امت جدم قیام کردهام. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره جدم و پدرم علیبنابیطالب عمل نمایم.»
حرکت امام از مکه تا کربلا، تنها یک سفر زمینی نبود؛ بلکه آغاز یک مسیر الهی و تاریخساز بود. او میدانست که در این راه خطر بزرگی در کمین او و یارانش است، اما هیچگاه از راه حق عقبنشینی نکرد. چراکه هدفش روشن بود: ایستادگی در برابر باطل، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.
این سفر، مقدمهای شد بر حادثه بزرگ عاشورا؛ روزی که خون بر شمشیر پیروز شد، و حق با فداکاری حسین و یارانش تا همیشه در تاریخ ماندگار شد.
در این روز، یاد آن حرکت آگاهانه و شجاعانه، دلها را میلرزاند و اشکها را جاری میسازد. چراکه آنکه از مکه بیرون آمد، تنها یک مسافر نبود؛ او پیامآور آزادی، عزت و انسانیت بود.
و اینچنین، کاروانی که از مکه به سوی کربلا روانه شد، نهتنها تاریخ را دگرگون کرد، بلکه وجدان انسانها را تا ابد بیدار ساخت. کاروانی که مقصدش شهادت بود، اما پیامش زندگی.
**گرامى باد یاد آن حرکت الهی؛ حرکتی که حق را زنده کرد، باطل را رسوا ساخت و پرچم آزادگی را برای همیشه در دلها برافراشت.**
- ۰۴/۰۳/۱۴